احساس شرم یکی از دردناکترین تجربههای هیجانی انسان است. شرم ما را به انزوا، خودسرزنشی و گاه اجتناب از ارتباط سوق میدهد. در درمان متمرکز بر شفقت (Compassion-Focused Therapy) یا CFT که توسط پُل گیلبرت (Paul Gilbert) توسعه یافته است، ریشه بسیاری از رنجهای روانشناختی در فعال شدن بیشازحد «سیستم تهدید/ محافظت در برابر تهدیها» و ناتوانی در دسترسی به «سیستم آرامسازی/ تسکین دهنده» دیده میشود. شفقت، پلی است میان این دو: به ما میآموزد چگونه در مواجهه با رنج، با خودمان همچون دوستی مهربان و نه دشمنی سختگیر، رفتار کنیم.

نگارنده: دکتر پیمان دوستی
سه سیستم تنظیم هیجان در CFT
درمان متمرکز بر شفت (CFT) بر پایه مدل سهگانه تنظیم هیجان بنا شده است (گیلبرت، ۲۰۰۹):
۱) سیستم تهدید (Threat System) / محافظت در برابر تهدیدها: وظیفهی آن محافظت از ما در برابر خطر است. وقتی بیشفعال میشود، در مواقعی که نیازی به این اندازه از اضطراب، خشم یا شرم نیست، بازهم آنها فعال می شوند. در واقع این سیستم با هیجانهایی چون اضطراب و خشم و … میخواهد از ما در برابر خطرات محافظت کند و این موضوع ریشه تکاملی دارد، اما زمانی که بیش برانگیخته یا بیش از اندازه فعال میشود، در مواقعی که خیلی نیاز نیست، این هیجانها پدید میآیند.
۲) سیستم انگیزش/ سائقی (Drive System) : ما را به جستجوی موفقیت، دستاورد و پاداش ترغیب میکند.
۳) سیستم آرامسازی/ تسکین دهنده (Soothing System) : مسئول احساس امنیت، ارتباط و پذیرش است. فعالسازی این سیستم، با احساس مهربانی، آرامش و خوددوستی همراه است.
بسیاری از مراجعان، بهویژه افرادی که در خانوادههای پرتنش یا با تجارب طرد و انتقاد رشد یافتهاند، در دسترسی به سیستم آرامسازی (تسکین دهنده) ضعف دارند و ذهنشان اغلب در حالت تهدید باقی میماند. در چنین شرایطی، شفقتورزی آگاهانه ابزاری برای بازتنظیم سیستم هیجانی است.
شرم؛ هیجانی اجتماعی و بازدارنده
شرم، برخلاف گناه، به احساس «بد بودن خود» اشاره دارد نه «بد بودن رفتار». شرم مفرط با افسردگی، اضطراب اجتماعی، و حتی اختلالات شخصیتی (مثل اختلال شخصیت مرزی یا اجتنابی) ارتباط دارد (کیم و همکاران، ۲۰۱۱). از منظر درمان متمرکز بر شفقت (CFT)، شرم زمانی مزمن میشود که فرد خود را شایستهی محبت نداند. در نتیجه، او نهتنها از دیگران فاصله میگیرد، بلکه از خویشتن نیز جدا میشود.
شفقتدرمانی در این نقطه وارد عمل میشود: با تمرینهایی مانند «تصویر ذهنی از خود مهربان»، «نفس شفقتآمیز»، و «نوشتن نامهی شفقتمندانه به خود»، درمانگر به مراجع کمک میکند تا صدای درونی انتقادگر را با لحنی حمایتگر جایگزین کند.
پژوهشها نشان دادهاند که تمرینهای شفقت، حتی پس از چند هفته، میتوانند سطح کورتیزول را کاهش دهند، خودانتقادی را کم کنند، و احساس پیوند اجتماعی را افزایش دهند (کربی و همکاران، ۲۰۱۷).
درمان متمرکز بر شفقت به ما یادآوری میکند که درمان، صرفاً شناخت و تحلیل نیست؛ بلکه پرورش نگرشی تازه نسبت به خود است. وقتی یاد بگیریم در برابر شکست، اضطراب یا شرم، با مهربانی و درک پاسخ دهیم، مسیر بهبودی نهتنها آسانتر، بلکه انسانیتر میشود. شفقت، آن نیروی آرام اما عمیقی است که ذهن را از حالت دفاع به حالت اتصال و از جنگیدن با خود، به مراقبت از خود میبرد.








